-->
پويان




Tuesday, April 17, 2012

٭
نویسنده کتاب رگ تاک (ص. ۶۶) چون شاهروخ مسکوب (۱) خبر می دهد که حافظ با اندیشه زرتشتی بیگانه نبوده است:
واقعیت اینست که چنین کرده‏اند، امّا درست همین «اظهار عقیده» نیز مورد توجه خاص «تحریف‏گران» بوده است. آنجا که توانسته‏اند آن را نابود ساخته‏اند و آنجا که نتوانسته‏اند، با جعل مطالبى مبنى بر مسلمانى آنان، چهره‏اى مخدوش و دوگانه پرداخته‏اند. مثلاً دیدیم که عطار نیشابورى به روشنی خود را «گبر قدیم نامسلمان» دانسته و یا حافظ نیز تردیدى در این باره بجا نگذارده است:

مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ  /  چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد

و یا:
گفتم شراب و خرقه نه آیین مذهب است  /  گفت این عمل به مذهب پیر مغان کنند

و یا:


به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید  /  که سالک بی خبر نبود ز راه و رسم منزل ها
و یا:
از آستان پیر مغان سر چرا کشیم  /  دولت در آن سرا و گشایش در آن در است

و یا:

ز دست شاهد نازک عذار عیسی دم  / شراب نوش و رها کن حدیث عاد و ثمود...
بباغ، تاٰزه کن آیین دین زرتشتى / کنون که لاله برافروخت آتش نمرود

بباغ، تاٰزه کن آیین دین زردشتی / کنون که لاله برافروخت آتش نمرود

و یا:

باغ بهشت و سایه طوبی و قصر و حور / با خاک کوی دوست برابر نمی کنم
«پیر مغان» حکایت معقول مى‏کند / معذورم ار محال تو باور نمى‏کنم
و یا:
حافظ! جناب «پیر مغان» جاى دولت است / من ترک خاکبوسى این در نمى‏کنم
و باز هم:
آنروز بر دلم در معنى گشوده شد / کز ساکنان درگه پیر مغان شدم
از آن زمان که فتنه چشمت به من رسید  /  ایمن ز شر فتنه آخرزمان شدم
و بالاخره:
بر دلم گرد ستمهاست، خدا را مپسند / که مکدر شود آینه ء مهر آیینم

Labels:




........................................................................................

Comments: Post a Comment