پويان |
01/01/2004 - 02/01/2004
02/01/2004 - 03/01/2004
03/01/2004 - 04/01/2004
03/01/2005 - 04/01/2005
08/01/2005 - 09/01/2005
04/01/2006 - 05/01/2006
08/01/2006 - 09/01/2006
10/01/2006 - 11/01/2006
05/01/2007 - 06/01/2007
06/01/2007 - 07/01/2007
09/01/2007 - 10/01/2007
01/01/2008 - 02/01/2008
02/01/2009 - 03/01/2009
03/01/2009 - 04/01/2009
05/01/2009 - 06/01/2009
07/01/2009 - 08/01/2009
04/01/2010 - 05/01/2010
06/01/2010 - 07/01/2010
07/01/2010 - 08/01/2010
09/01/2010 - 10/01/2010
01/01/2011 - 02/01/2011
03/01/2011 - 04/01/2011
04/01/2011 - 05/01/2011
05/01/2011 - 06/01/2011
11/01/2011 - 12/01/2011
04/01/2012 - 05/01/2012
05/01/2012 - 06/01/2012
06/01/2012 - 07/01/2012
11/01/2014 - 12/01/2014
|
Tuesday, January 18, 2011
٭
من اگر نظر حرامست، بسی گناه دارم
چه کنم؟ نمی توانم که نظر نگاه دار!
شیخم به طعنه گفت: حرامست می مخور.
گفتم که چشم و گوش به هر خر نمی کنم.
And then بیا گناه ندارد به هم نگاه کنیم بیا گناه ندارد به هم نگاه کنیم و تازه داشته باشد بیا گناه کنیم نگاه و بوسه و لبخند اگر گناه بوَد بیا که نامه اعمال خود سیاه کنیم بیا به نیم نگاهی و خنده ای و لبی تمام آخرت خویش را تباه کنیم به شور و شادی و شوق و شراره تن بدهیم و بار کوه غم از شور عشق کاه کنیم و زنده زنده در آغوش هم کباب شویم و خنده، ...به فرهنگ مرده خواه کنیم گناه ، نقطه آغاز عاشقی است، بیا که شاید از سر این نقطه عزم راه کنیم بیا بساط قرار و گل و محبت را دوباره دست به هم داده، روبراه کنیم اگربه خاطر هم عاشقانه بر خیزیم نمی رسیم به جایی که اشتباه کنیم برای سرخوشی لحظه هات هم که شده بیا گناه ندارد به هم نگاه کنیم فرامرز عرب عامری 9:37 PM پويان
٭
امروز در جمع دوستان بودم، به مناسبتی سخن از وضع هوا و این زمستان کساد و بیرونق، بیبرف و باران، رفت. دوستی به کنایه گفت: معصیتهای «اهل اسلام» زیاد شده است، آسمان نمیبارد! رخت به دیار کفر باید کشید که هرچه «رحمت» است در آنجاست، توگویی در آن دیاران هیچ معصیت خدای نیست! میخواستم بگویم از قدیم گفتهاند که «مستحق کرامت گناهکاراناند»، دیدم که این سخن امروز وارونه است که «مستحق عقوبت بیگناهاناند» و «سزاوار دولت گناهکاران»! چیزی نگفتم. باری، یادم آمد که چیزی آماده کرده بودم، پیشتر به همین مناسبت، اما کنار گذاشته بودم. اکنون منتشر میکنم. بادا که «رحمت» الهی شامل حال ما بشود و حضرت باری تعالی، معصیت «جباران» و «دروغگویان» را به پای مردم ستمدیدۀ این سرزمین نگذارد. آمین یا ربالعالمین. 9:35 PM پويان
٭
........................................................................................گفت مستی زان سبب ُافتـــــان وخيزان ميروی گفت: جُرم ره رفتن نيست راه همـــوار نيست گفت می بايد ترا تا خـــــــــانهء قـــــــاضی برم گفت: رو، صبح آی قاضی نيمه شب بيدار نيست گفت نزديک است والی را سرای آنجــــا شويم گفت والی از کجــــــــا در خانهء خمّار نيست؟ گفت تا داروغه را گويم در مسجــــــــــد بخواب گفت مسجــــــــــــد خوابگاه مردم بد کار نيست گفت ديناری بده پنهـــــــان وخود را وارهان گفت: کار شرع، کارر درهم ودينــــــار نيست گفت از بهر غرامت جــــامه ات بيرون کنــــــــم گفت: پوسيده ست، جزء نقشی زپود وتار نيست گفت آگه نيستی کز سر دَر افتــــــــادت کلاه گفت در سر عقل بايد بی کلاهی عار نيست گفت می بسيار خوردی زان سبب بی خود شدی گفت: ای بيهوده گو، حرفی کم وبسيــــار نيست گفت بايد حَـــدّ زند هُشيـــــــــار مردی مست را گفت: هوشياری بيار،اينجا کسی هوشيار نيست پروین اعتصامی Labels: "حکایت روزگار ما" "پروین اعتصامی" 9:32 PM پويان
|