-->
پويان




Tuesday, January 18, 2011

٭
گفت مستی زان سبب ُافتـــــان وخيزان ميروی

گفت: جُرم ره رفتن نيست راه همـــوار نيست

گفت می بايد ترا تا خـــــــــانهء قـــــــاضی برم

گفت: رو، صبح آی قاضی نيمه شب بيدار نيست

گفت نزديک است والی را سرای آنجــــا شويم

گفت والی از کجــــــــا در خانهء خمّار نيست؟

گفت تا داروغه را گويم در مسجــــــــــد بخواب

گفت مسجــــــــــــد خوابگاه مردم بد کار نيست

گفت ديناری بده پنهـــــــان وخود را وارهان

گفت: کار شرع، کارر درهم ودينــــــار نيست

گفت از بهر غرامت جــــامه ات بيرون کنــــــــم

گفت: پوسيده ست، جزء نقشی زپود وتار نيست

گفت آگه نيستی کز سر دَر افتــــــــادت کلاه

گفت در سر عقل بايد بی کلاهی عار نيست

گفت می بسيار خوردی زان سبب بی خود شدی

گفت: ای بيهوده گو، حرفی کم وبسيــــار نيست

گفت بايد حَـــدّ زند هُشيـــــــــار مردی مست را

گفت: هوشياری بيار،اينجا کسی هوشيار نيست

پروین اعتصامی

Labels:




........................................................................................

Comments: Post a Comment