|
|
Tuesday, February 03, 2009
٭ آدم عادی را اصطلاحاً آدم روزمره خواند و نتیجه گرفت که آدم روزمره آن است که خارج از میدان نفوذهای حاضر و نیازهای محیط بر زندگانیش نمیداند و نمیاندیشد. نمیداند به این معنی که دانستههایش عموماً از چنین مرزی فراتر نمیروند، نمیاندیشد به این معنی که منحصراً در داخل چنین مرزی در حد نیازهای عجینشدهی خود میاندیشد، نه بیش از آن و نه خارج از آن. هر نیازی که بر زندگانی متعارف یا روزمره مستولی باشد و بپاید رفته رفته به نیاز لازم زندگانی تبدیل میشود. نیاز مستولی و پاینده یعنی نیاز رخنهکرده و تهنشستشده.
8:54 AM
پويان
........................................................................................
|