پويان |
01/01/2004 - 02/01/2004
02/01/2004 - 03/01/2004
03/01/2004 - 04/01/2004
03/01/2005 - 04/01/2005
08/01/2005 - 09/01/2005
04/01/2006 - 05/01/2006
08/01/2006 - 09/01/2006
10/01/2006 - 11/01/2006
05/01/2007 - 06/01/2007
06/01/2007 - 07/01/2007
09/01/2007 - 10/01/2007
01/01/2008 - 02/01/2008
02/01/2009 - 03/01/2009
03/01/2009 - 04/01/2009
05/01/2009 - 06/01/2009
07/01/2009 - 08/01/2009
04/01/2010 - 05/01/2010
06/01/2010 - 07/01/2010
07/01/2010 - 08/01/2010
09/01/2010 - 10/01/2010
01/01/2011 - 02/01/2011
03/01/2011 - 04/01/2011
04/01/2011 - 05/01/2011
05/01/2011 - 06/01/2011
11/01/2011 - 12/01/2011
04/01/2012 - 05/01/2012
05/01/2012 - 06/01/2012
06/01/2012 - 07/01/2012
11/01/2014 - 12/01/2014
|
Sunday, February 08, 2004
٭ خسرو گلسرخي
........................................................................................خسرو گلسرخي متولد دوم بهمن ماه 1322 شمسي در شهر رشت است. در كودكي پدرش قدير را از دست داد. مادرش شمس اشريعه وحيد، او و برادر دو ساله اش فرهاد را به شهر قم نزد پدربزرگ مادري شان حاج شيخ محمد وحيد برد. وحيد، مرد مبارزي بود كه روزگاري در نهضت جنگل ، در كنار ميرزا كوچك خان جنگيده بود. خسرو توسط وي تعليم ديد و تحت تأثير مبارزات و نظرات وي واقع شد و حتي شعرهايي به نام "جنگلي ها" و "دامون" در اين رابطه گفت و نام فرزندش را نيز "دامون" گذاشت. (دامون به معني پناهگاه، و انبوهي و سياهي جنگل است). در سال 1341، پس از درگذشت پدربزرگش همراه برادرش فرهاد به تهران رفت و در اتاقي كرايه اي در محله امين حضور سكني گزيد. او شب ها درس ميخواند و روزها كار ميكرد. خسرو در اين سالها، از ادبيات نيز غافل نبود دوران شكوفايي فكري و فعاليت چشمگيرش در مطبوعات را ميتوان در سالهاي 48 تا 52 كه سال دستگيريش توسط ساواك است دانست. اما كار جدي اش را در شعر از سال 45 شروع كرد. گلسرخي در سال 48 با عاطفه گرگين، دوست همرزمش ازدواج كرد و داراي فرزندي به نام "دامون" شد كه اكنون با مادرش عاطفه گرگين در پاريس زندگي ميكند. يك هفته بعد از دستگيري خسرو گلسرخي، عاطفه گرگين نيز كه به وسيله يكي از همكارانش از دستگيري خسرو آگاه شده بود دستگير شد و با به زندان افتادن او به ناچار سرپرستي فرزندش به برادرش سپرده شد. خسرو گلسرخي در 29 بهمن ماه 1352، و عليرغم آن كه به خاطر بودن در زندانِ ساواك هرگز نميتوانست در طرح گروگان گيري رضا پهلوي شركت داشته باشد، صرفا به خاطر دفاع از عقايدش در دادگاه نظامي به اعدام محكوم و در ميدان چيت گر تيرباران شد. وصيت نامه خسرو گلسرخي: من يك فدائي خلق ايران هستم و شناسنامه من جز عشق به مردم چيز ديگري نيست. من خونم را به توده هاي گرسنه و پابرهنه ايران تقديم ميكنم. و شما آقايان فاشيست ها كه فرزندان خلق ايران را بدون هيچگونه مدركي به قتلگاه ميفرستيد، ايمان داشته باشيد كه خلق محروم ايران انتقام خون فرزندان خود را خواهد گرفت. شما ايمان داشته باشيد از هر قطره خون ما صدها فدايي برميخيزد و روزي قلب شما را خواهد شكافت. شما ايمان داشته باشيد كه حكومت غيرقانوني ايران كه در 28 مرداد سياه به خلق ايران توسط آمريكا تحميل شده در حال احتضار است و دير يا زود با انقلاب قهرآميز توده هاي ستم كشيده ايران واژگون خواهد شد. شاعر و نويسنده خلق ايران ، خسرو گلسرخي "هيچ كس از زندگي در كنار زن و فرزند گريزان نيست. من مثل هر انساني زندگي را دوست دارم و دوست دارم مثل هر پدري رنگ چشمان فرزندم را ببينم. اما راهي را كه انتخاب كرده ايم بايد به پايان ببريم. مرگ ما حيات ابدي ست. ما ميرويم تا راه و رسم مبارزه بماند. اگر من ندامت نامه بنويسم، كمر مبارزان را خرد نكرده ام؟ 10:05 PM پويان
Comments:
Post a Comment
|